ترجمه دروس سطح عالی

ویژه طلاب علوم دینی
پیوندهای روزانه
پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۳۴ ق.ظ

بدایة الحکمة-مرحله اول فصل1

متن کتاب صفحه 11و 12

  المرحلة الأولى: فی کلّیات مباحث الوجود وفیها اثناعشر فصلا

 

فصل 1 ـ فی بداهة مفهوم الوجود

[قاعده کلی] مفهوم الوجود بدیهی معقول بنفس ذاته لا یحتاج فیه إلى توسط شیء آخر

[دلایل] فلا معّرف له من حدّ أو رسم لوجوب کون المعرّف أجلى وأظهر من المعرّف فما أورد فی تعریفه من «أنّ الوجود أو الموجود بما هو موجود هو الثابت العین» أو «الذی یمکن أن یخبر عنه» من قبیل شرح الاسم دون لمعرّف الحقیقی. على أنّه سیجیء أنّ الوجود لا جنس له ولا فصل له ولا خاصّة له بمعنى إحدى الکلّیات الخمس والمعرّف یترکّب منها فلا معرّف للوجود.

 

ترجمه و توضیح

 [قاعده کلی] مفهوم (و معنای) وجود، امری بدیهی است  یعنی معقول بنفس ذاته است. به عبارت دیگر به خودی خود قابل درک است. و به واسطه شیء دیگری نیاز نیست وجود مورد تعقل و تصوّر واقع گردد.

[دلایل]

1- پس برای وجود، مُعرّفی از قبیل حدّ (تام و ناقص) نیست

2- یا مثل ممکنات نیست که ما از طریق شناخت حدود و تعاریف واقعی آنها به حقیقت آنها پی ببریم و نیز برای وجود، مُعّرفی از قبیل رسم (تامّ و ناقص) نیست که به توّسط آنها وجود را از لحاظ آثار و خواصّ از سایر اشیاء تمییز بدهیم

 

دلیل: اگر بدیهی نبود نظری (theoretical) بود و نیاز به تعریف داشت. در حالی که تعریف برای وجود ممکن نیست چون:
1. تعریف باید اجلی از معرف باشد. باید بتوانیم لفظی را بیابیم که از واژه وجود شناخته شده تر باشد. حال آن که چنین واژه ای یافت نمیشود. پس مفهوم وجود بدیهی است.
2. تعریف باید جنس (genus) و فصل (differentia) داشته باشد و یا لااقل جنس و عرضی خاص (proper accident) داشته باشد. در حالی که تعریف وجود نه جنس دارد نه فصل و نه عرض خاص. بلکه اگر فلاسفه تعریفی از وجود ارائه میکنند شرح الاسم و توضیح هستند نه تعریف.
توضیح:
جنس، مفهوم یاکلی ذاتی است که در جواب سؤال از چیستی به افراد مختلف الحقیقه حمل میشود. مثلا اگر پرسیده شود انسان و اسب و گربه چیستند؟ و در جواب گفته شود: حیوان. این حیوان جنس است.
فصل به مفهوم کلی ای گفته میشود که نسبت به افراد، جزء حقیقت و ذات آنها بوده و مختص به افراد متفق الحقیقه باشد. یعنی آن افراد متفق الحقیقه را از سایرین جداکند. مانند ناطق نسبت به انسان. نطق هم انسان را از سایر انواع متمایز میکند و هم ذاتی انسان است. پس فصل به شمار میرود.
عرض خاص (خاصه) به مفهومی کلی گفته میشود که مختص به افراد یک کلی است و در عین حال خارج از حقیقت و ذات آنهاست. مثل صفت خنده رو بودن برای انسان. خنده رو بودن مختص انسان است و غیر انسان خنده رو نیست. از طرفی جزو ذات انسان هم نیست چرا که میتواند خنده رو نباشد.

ادامه مطلب
 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی