ترجمه رسائل جلد اول صفحه 29
بسم الله الرحمن الرحیم
جلد اول/ شروع صفحه 29
المقصد الاول: فی القطع
وجوب متابعة القطع
*فنقول : لا إشکال فی وجوب متابعة القطع و العمل علیه ما دام موجودا ،**لانه بنفسه طریق إلى الواقع و لیس طریقیته قابلة لجعل الشارع إثباتا أو نفیا
*ترجمه: پس می گوئیم: (عقلاً) مشکلی ندارد در لزوم پیروی از قطع و یقین (حاصله) و انجام (بر طبق) آن (قطع توسط مکلف به) تا زمانی که (یقین به قطع) وجود داشته باشد.
**بخاطر اینکه (قطع) به خودی خود راهی به سوی واقعیت است و روش رسیدن به آن (قطع) امکان جعل شارع نیست چه (جعل) اثباتاً باشد یا نفیاً
معنای واژه گان:
* لا اشکال: مشکلی ندارد- اشکالی ندارد وجوب: لزوم متابعة: پیروی مادام: تا زمانیکه موجودا: وجود داشته باشد
** بنفسه: به خودی خود طریق: راه، روش، مسیر طریقیته: راه رسیدن به آن قطع قابلة: قابلیت، امکان، اجازه جعل: حکم شرعی دادن در امری - قرار دادن- وضع کردن
اطلاق الحجّة علی القطع و المراد منه
*و من هنا یعلم: أن إطلاق «الحجة» علیه لیس کإطلاق الحجة على الامارات المعتبرة شرعا** لان الحجة عبارة عن الوسط الذی به یحتج على ثبوت الاکبر للاصغر ،*** و یصیر واسطة للقطع بثبوته له ، کالتغیر لاثبات حدوث العالم ****فقولنا : ( الظن حجة ، أو البینة حجة ، أو فتوى المفتی حجة ) ، یراد به کونه هذه الامور أوساطا لاثبات أحکام متعلقاتها *****فیقال : هذا مظنون الخمریة ، و کل مظنون الخمریة یجب الاجتناب عنه****** و کذلک قولنا : هذا الفعل مما أفتى المفتی بتحریمه ، أو قامت البینة على کونه محرما ، و کل ما کان کذلک فهو حرام.
*و از اینجا (بحث فوق) معلوم می شود: که به کار بردن (واژه) «حجت» بر آن (قطع) مانند به کارگیری «حجت» بر امارات معتبره شرعی نیست؛
**زیرا حجت عبارت است از: (حد) وسطی که به آن (حد وسط) دلیل آورده می شود برای اثبات کبرای قیاس بر صغرای قیاس.
***و واقع می شود رابط برای قطع به اثبات کردن قطع بر کبرای قیاس، مانند تغییر (دگرگونی) نسبت به اثبات حدوت (نو پیدایی) برای عالم (دنیا)
**** پس می گوئیم: ظنّ حجت است، یا بینه و دلیل حجت است، یا فتوای مجتهد (فتوا دهنده) حجت است مراد به آن بودن این امور حد وسط برای اثبات احکام وابسته و منسوب به آن (خود)
*****پس گفته می شود: این (مایع) مشکوک به شراب است، و هر (مایع) مشکوک به شراب است واجب است دوری گزیدن از آن
******و همچنین می گوئیم ما: این کار از مواردی است که فتوا داده مجتهد به حرام بودنش (حرام بودن آن کار)، یا دلیل و بینه آورده است بر حرام بودن آن (شراب) و هر چیزی که باشد مانند آن پس آن (چیز هم) حرام است.
معنای واژه گان
* من هنا: از اینجا- از آنجا یُعلم: معلوم می شود- شناخته می گردد اطلاق: به کارگیری-استعمال
**الوسط: حد وسط (بحث منطقی) یُحتجّ: دلیل آورده شده- حجت قرار گرفته شده اکبر: قیاس کبری
اصغر: قیاس صغری
***یصیر: واقعه می شود واسطةً: علت- رابط ثبوت: اثبات کردن-ثابت شدن امری با دلیل و برهان.
تغییر: دگرگونی- تحول حدوث: نوپیدایی-وقوع-پیدایش العالم: منظور این دنیاست
****المفتی: فتوا دهنده- مجتهد یراد: اراده می شود- مُراد آن- هدف و مقصود اوساطاً: حد وسط
متعلقات: جمع متعلق به معنی وابسته، منسوب، مربوط ها
***** مظنون: مشکوک-گمان برده شده خمریه: شراب- می اجتناب: پرهیز، خود داری کردن،دوری
******مما: از چیزهایی، از مواردی که افتی المفتی:؟ بتحریمه:حرام کردن آن-منع کردن از آن
اقامه دلیل آشکار، بیان دلیل محرّماً: حرام داشته شده- آنچه از جانب خدای تعالی حرام شده باشد.
کل ما: هر آنچه- همه چیزهایی که کان کذلک:باشد همانند آن
*و هذا بخلاف القطع ، لانه إذا قطع بوجوب شیء فیقال : هذا
*و این (امر) ناسازگار (مخالف معنای حجت در بحث) قطع است زیرا هنگامیکه قطع حاضل شود به لزوم (واجب بودن) چیزی پس گفته می شود: این ...
بخلاف: به خلاف- ناسازگار- مخالف-نادرست
قُطِع: یقین حاصل شده باشد
(پاراگراف بندی و صفحات طبق نشر: مجمع فکر الاسلامی )
لینک پیوند
ترجمه صفحه 30
ترجمه صفحه 31
ترجمه صفحه 32
ترجمه صفحه 33